خدایا با من بمان
به قلم : امیرعباس تاریخ نگارش: یک شنبه 22 تير 1398

نظرات شما عزیزان:
14:58
خدایا با من بمانبه قلم : امیرعباس تاریخ نگارش: یک شنبه 22 تير 1398 ![]() میخواهم از کسی بنویسم که حسابی دلم هوایش را کرده،
از کسی که زندگی بدون او یعنی تباهی و پوچی...
از خدایی که فراموشیش کار هر روزمان شده، خدایی که با تمام نشانه های زیبای وجودیش خیلی غریبانه در دل ها نشسته است. آنقدر غریب که انسان ها خود را قادر به انجام هر کاری میدانند بی آنکه ذره ای به این فکر کنند، دست و عقل و تمام اعضای بدن را خدا در اختیارمان قرار داده است.
آری خدای من، خدای مهربان من، به خودت قسم من نیز گاهی سخت دلم می گیرد از اینکه چگونه به این دنیایی که تو آفریدی بد وابسته می شویم و دیگر هیچ چیزی جز خودمان ارزشی پیدا نمی کند!
آنقدر وابسته زیبایی هایش می شویم که تک زیبای عالم را به باد فراموشی می سپاریم.
خدایا خودت میدانی در سخت ترین لحظه هایم نیز از یادت غافل نبودم، حتی در لحظه های از دست دادن عزیزانم، چرا که میدانم مقصد تو هستی و همه چیز بسوی تو باز آید...
خدایا باز تو میدانی برای هیچ چیزی طمع نکردم و از داشته هایم گذشتم که همگان نیز بهره ببرند تا شادی ها را با هم شریک شویم...
اما !
بسیار تاسف خوردم از غرورهای بی جا، از درویی ها و دروغ ها و از دست کسانی که زندگی دیگران را به ازای خوشنودی خود سیاه و تباه می کنند تا به داشته های خود بیفزایند و افتخار کنند، بی آنکه بدانند همه مسافریم و هیچ چیزی جز خوبی ماندگار نیست...
خدایا نگذار شیطان درونمان یاد تو را از ما بگیرد که هیچ چیز تو نمی شود و خدایا از من نگیر شانه های پر محبتت را در این روزهایی که بغضم هوای شکستن دارد و چشمانم میل باریدن... نظرات شما عزیزان: |
آقای من امشب غزل تغییر کرده شعرم فضای تازه ای تصویر کرده شعرم همیشه گفتن «آقابیا» بود ذکر قنوتم خواندن «آقا بیا» بود امشب ولی دیدم که اینجا جای تو نیست بین تمام قال ها آوای تو نیست دیگر میا اینجا کسی در فکرتان نیست اصلا نیاز هیچ کس صاحب زمان نیست زنها گرفتار اصول خاله بازی مردان پی راهی برای پول سازی در اولویت کسب و کار است و تجارت حالا اگر فرصت زیاد آمد، عبادت روزی هزار و خورده ای دعوا سرِ پول اصلا تمام حرص و جوش ما سر پول این سینما هم که طرفدارش زیاد است بیچاره مأمور بلیط کارش زیاد است یا "مش ماشالا" یا "وفا" یا "کیفر" و "آل" این تازه بحث سینما، منهای فوتبال هی اِل کلاسیکو، پلی آف، لیگ برتر یک جمعه ی حساس و شهرآورد دیگر کنسرت موسیقی پاپ و رپ، کلاسیک میز و موبایل و ماشین و ویلا و پیک نیک جشن تولد، سیسمونی، عقد و عروسی آهنگ تازه، تیپ نو، موی تیفوسی! شیطان ملعون لشکری کرده مهیّا ذهن من و امثال من درگیر اینها حالا تو اصلا جای من، با این مشقت وقت دعای ندبه می ماند برایت؟! جمعه که تعطیل است و دائم خواب ماندیم خیلی هنر کردیم اگر یک عهد خواندیم! ما شیعه ایم اما فقط در ثبت احوال! ما بی بخاریم و گرفتاریم و بی حال مارا هوای نفسمان بیچاره کرده با هر گناهی بینمان افتاده پرده عیسی نفس! جانی بده این مرده ها را لطفی کن و دستی بکش روی دل ما آقای من بیدارمان کن این چه حالیست؟ ولله در افکارمان جای تو خالی است! مردیم از بس حرص و جوش پول خوردیم! از تو جدا ماندیم و آخر گول خوردیم آقا ببخشم جان تو! جان عمویت! شرمنده از روی توام، قربان رویت پایان شعرم را عوض کردم دوباره از شعرهای قبلی ام خواندم دوباره «دق کردم از بس گریه کردم کی میایی؟» امّید وارم جمعه ی دیگر بیایی!
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تنهای مهربان فقط خدای مهربان و آدرس amirabbas313.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
|